شرح این سخته

News || Enrique On MTV

 

شرح این سخته ، این برای انریکه ایگلسیاس یک خوش شانسی بزرگ بود  . قبل از واقعه 11 سپتامبر ، به اتمام رساندن تصنیف "Hero "   در آلبوم جدید دلیل به وجود آمدن چنین روزی ، این شعر یک مفهوم جدید داشت  و این ارزیابی تازه ای به امید خواندن این شعر توسط همه بود.
ایگلسیاس گفته .. که این باعث خوشجالی اون میشه که بتونه با این شعر تا اندازه ای از ناراحتی و اندوه آمریکایی ها بکاهه.
نشسته و سوچین پک می خواد بیشتر در مورد این شعر توضیح بدهMTV   یگلسیاس در شبکه خبر گذاری
این کاملا غیر منتظره بود که این شعر رو در آمریکا به طور دسته جمعی بخونند .
و همچنین به پایان رساندن یک فیلم مشترک با آنتنیو باندراس و جان دیپ.

 


  رو اجرا کردی... به احترام آمريکا ... ولی چرا خواستی اينو تجربه کنی؟ Heroتو

من عصبی بودم. اين برای من يک افتخار بود که اين ترانه رو بسرايم. چقدر تنسته اين اتفاق رو خوب پوشش بده .. من در آن حوالی راه می رفتم و اين تمام شرحش بود.
من انديشيده بودم ، " لطفا مانع اين نشيد اين تصنيف رو فراموش کنم " برای اينکه شما نمی تونيد اينگونه تصنيف ها رو فراموش کنيد .. اين پيشرفت بتابر اين مربوط به آينده می باشد.

 اين تصنيف دوست داستنی بود .. اما الان تعدادی از مردم زير خاک هستند ... و تو برای آنان اظهار تاسف کردی و يا اينکه آنرا به عنوان يک تصنيفی که در جهان برای تجارت استفاده شود اجرا کردی؟

 اين درست نيست. يکبار ديگه شما به اين شعر گوش کن ، و يکبار ديگه اون رو از تلويزيون ببين ، اين جور پنداشتن کار شخص ديگری است ( کارگردان ) . من فکر می کنم اين ترانه بسيار خوب ساخته شده چونکه شعر اين دوست داشتنی است.
من بخاطر ميارم ... که بعد از اجرای اين ترانه رئيس جمهور بوش.. از آن در اوج صبت کرد .... چون اين شعر تنها برای اجرای يک ترانه نبود. اما اگر اين خلق کردن احساس برای مردم بهتر شده ، و اين مقداری مثبت می باشد و اين خوبه..
اين انرژی انبوهی از صداست. اما من گمان می کنم .. هم اکنون ما به عشقمان چه نزديک هستيم .. تا همواره بيشتر شود .. من فکر نمی کنم مردم بايد اين رو ستايش کنند .. من فکر می کنم  آنها بايد به گذشته نگاه کنند و بگذرند ... آن ساخته من برای محسوس بيشتر است
.

توسط چه کسی بود ؟ Hero طرز ساختن تصويری


 جوزف " کاگردان "  اون منو فرا خواند و گفت : " من می خوام يک فيلم کوتاه بسازم . من می خوام اين داستان رو بصورت يک تصنيف در بيارم "  من هم به طور عجله ای اون رو تهيه کردم .. زيرا فقط اين داستان به مدت 4 دقيقه بود .. اين می تونست غير حقيقی باشه يا حقيقی اما من به او ايمان داشتم.
..  ما بازيگران زن اين داستان را داشتيم Mickey Rourke و  Jennifer Love Hewitt . وبرای آنکه يک اثر خوب خلق کنيم.




  آيا تو گمان می کردی که برای ساخت اين مجموعه توسط طرفداران ارعاب و تهديد، به خاطرتوانايی تغيير در گروه موسيقيدانان و يا مردمی که طرفدار موسيقی هستند؟

  چه وقتی برای ستايش از آن قهرمان بود ...... شما می دانيد چرا من می خواستم آنرا احساس کنم ؟...اين موسيقی من .. همواره و هميشه برای من نبود .. بنابراين خيلی پر معنی هست.
اما نظارت های " بروس استرينگ استين " و " بيل جول " برای اجرای اين تصنيف ، من تعجب کردم ، چه چيزی ايشان را مجبور به ساخت کرده ؟ ... اين برای اين بود که آنها شعری با مقدار مفهوم و مقصود می خواستند..من هم آن شعر را دوست داشتم .
اين تمام چيزی نبود که من برای شعرم دوست داشتم ..اما من اين سروده رو در مسير زمان خودم قرار دادم..شعری همچون "Hero ".
من شعری گفتم .. من می دونستم . من بايد شعری را با 10 سال قبل مطابق حالا می سراييدم...و مردم ... در مسيری قرار بگيرند که من را درک کنند برای سراييدن اين شعر.

  آيا اين آلبوم منحصر يک شخص ( شما ) بود؟

اين فقط يک آلبوم ديوانه کننده بود.اين آلبوم عجيبی هست. اين بخش بيشتريش پرخاشگرايانه است. من اين کار رو خيلی متفاوت برای مردم ساختم  و اين کار استيلش خيلی فرق داشت. اين شعر با ديگر آلبوم های من خيلی فرق داشت.

 اين طرز کار شما ، آيا شما فکر نمی کرديد که باعث ناراحتی تماشاچيان به خاطر اين کار متفاوت بشه ؟

  من هيچ دلواپسی نداشتم .من بايد به شما می گفتم چرا. زمانی که اين کار آلبوم با منه.. ، من دوست ندارم فکر کنم که   " آيا تماشاچی های من اين رو دوست دارند ؟ " من دوست ندارم درمورد اين جور عوامل فکر کنم . چون که در اون صورت من بايد اجيل می شدم و اين واقعيتی است که به وجود می آيد.
من می خواستم اين آبوم يک احساس خوبی به من بده. اگر اين احساس خوبی به من بده پس اين احساس خوب در مردم هم به وجود مياد .. و اين يک وابستگی عاليه.
 


 اين افزايش نا گهانی برای ضربت موسيقی متقاوت ، به سرعت متفاوت در خيلی وقت ها ، در چه زمانی شما فقط می تونيد جهت رو به سمت ديگه هدايت کنيد ، آيا اين تصميم به طور آگاهانه بود؟

  اين بود . چرا من نام اون رو Escape ناميدم. شما چه وقتی در اتومبيلتون هستيد و داريد مشغول فعاليت آلبومتون و در اون موقع پيرامون خودتون رو فراموش می کنيد؟.
برای آنکه تا چه اندازه من احتياج به آلبوم داشتم . من میدیدم که مردم در اتومبيلشون ، در خونه به اون گوش می دادند و رقص کنان از اين آنگ به آهنگ بعدی می پريدند
.

هاتون بيشتر علاقه مند هستيد ؟ Track   شما به کدوم يکی از

 بهترين ترانه من  بود. اين يکی از بهترين ترانه هام بود . من درباره اين ساعت ها فکر کردم و يکبار ديگه هم ميگم اين بود "Hero ".
اين گونه اثر ها باعث رضايت مندی هست . در اينجا من به چيز های ديگری هم اشاره می کنم که گوش می دم... من به

 "Don't Turn Off the Lights," "Escape,"

 گوش ميدم يا مختصری از احساسات "Love to See You Cry." 
من دوست دارم شما چه وقت هايی می تونيد به چه ترانه هايی گوش کنيد و در مسير اين واکنش شنوندگان رو ببينيد.

  آيا شما يکی از آن هنرمندانی هستيد که به طور دائمی شعرهاش رو می پيچونه ؟ آيا شما بيش از اندازه اونو گوش ميديد و بدون تموم شدن قوا تون در طی ميليون ها سال هر کدوم از اين ها رو ؟

 يکبار ديگه شما جادو را در دست گرفتيد ، شما داريد به سمت ديگری فائق ميشيد. اين درست نيست .. شما بايد اجيل يا ديوانه شده باشيد.
اما در همين فرصت ، اين بهتره که در وقت ديگه ای گفته بشه چون اين فرصت کافی نيست. اونوقت من برای چی وقتم رو با اين آلبوم صرف کردم ..
من بايد به اندازه اين موضوع رو  می پيچوندم .. اين برای من فرصت خوبی بود.

 آيا اين موفقيتی که برای اين آلبوم بدست اومده با پشتکارهای زيادی بوده .. چه وقتی تونستی ضبط اين آلبوم رو تموم کنی ؟

 نه. من می دونم .. من وقت زيادی داشتم. من گفته بودم هر چی پيش بياد .. برسه. من می دونستم که انجام

"Bailamos Part 2" or "Be With You Part 8" 

 رو کم داشتم. من فقط می خواستم تا اندازه ای کامل متفاوت باشه .
من می خواستم آغاز اين ترانه ها با گيتار و صدا های ديگه همراه باشه و اين خوب بود . من دوستش داشتم.

 تو چطور می دونستی که اين شعر ها ی با ارزش رو چه وقتی در آلبومت قرار بدی ؟ .. چه کسی باعث انتشار عقايد تو با طرز فکرت شد ؟

 بخشی از وقت من ، بيشتر تا ديروقت شب می نوشتم . من صبح ها ساعت 7 می خوابيدم و تا ظهربيدار می شدم . من شبها بيدار ميموندم و به شعر ها گوش ميدادم و در سکوت گريه می کردم و يا اين سکوت گريه ای من برای من تکان دهنده بود ، من ميدونستم اين يک چيز خاصه..
شما می تونستيد به خودتون گوش کنيد . برای اينکه شما يگانه هستيد ... ، کی ميتونه در اون مرحله باشه و قبول کنه
.

"Latin explosion" اين بهم پيوستن از سال ها پيش بود ، رسانه ها اين رو ابداع کردند

 . تونسبت به اين طبقات از حقوق سياسی و اجتماعی و غيره .... محروم شدی. تو تا چقدر با

 اين اموال شخصی رسته بندی شده و حرفه ای سروکار داشتی؟

 من واقعا دوست داشتم ، من داشتم به جلو نقل مکان می کردم ، من هميشه پيشرفتم در زمينه لاتين هست.
اين باعث افتخار من هست که خودم هستم و مطابق ميلم پيش ميرم. اين کلمه "explosion" ( انفجار ) رو دوست ندارم . برای اينکه اين انفجار تا چه وقت ميتونه بدون محدوديت باشه ... من فکر می کنم اين همه پايين اومدن برای هنرمند و ترانه هاش هست
.

 آيا تو اين احساس رو دوست داری که يک خطی با فاصله زياد با اسپانيايی ها ( تماشاچيان اسپانيای ) ايجاد بشه . ، چه کسی تو رو دوست داره برای سالها...  ويا  تماشاچيان انگليسی کدمشون به دوام آلبوم تو کمک می کنند ؟

 من فکر می کنم بخش زيادی از تماشاچيان من در ايالات متحده هستند . اين مسخرست که چه کسانی اسپانيايی يا انگليسی ...!
من بخاطر ميارم ، برای اولين بار ، که هيچ جوان خواننده ای خارج از اسپانيا انتخاب بشه  ، بنابراين اين برای من خيلی عالی بود .
تعداد کمی بودند که شناخته شده بودند. در ميان طرفداران  يکی هم به  من کمک کرد .. من نميتونستم با همگذری صحبت کنم .. برای اينکه من پيش از اين در سرزمين شما ....
ای واقعا عجيب و خنده داره .. من در خارج از اسپانيا يک آلبوم دادم ، و در جزئه کسانی بودم که بيشترين آلبوم رو فروخته و بيشتر بسته هام در ايالات متحده بود .
من بايد در کافه های آمريکا و پارکينگ مردم و مردمی که در آشپزخونه بودند ، من می خواستم در اسپانيا ، مکزيک و .... باشم . " من می تونم امضای شما رو داشته باشم ؟ " در تمام آمريکا من رو می خواستند ..
" چه کسی اونجا سروصدا راه انداخته ؟ " اين شنوندگان من بودند ....
چطور بدست آوردم ... من هم اکنون اينجام ... من برای مردم ميميرم ... من هيچ وقت سروده هايم را در اسپانيا متوقف نمی کنم
.

شما بازی در فيلم " رابرت رودريگز "  را با نام " روزی روزه گاری مکزيکو " را به اتمام رسانديد ، برای چی دوست داشتيد اين رو تجربه کنيد ؟

اين يک نقش کوچيکی بود ، و آنها توانايی من رو ديدند. من اين توانايی رو در زمينه اين فيلم ديدم . اين تماشاچيان بودند .
من آلبوم خودم رو تمام کرده بودم و با خودم گفتم " چرا که نه ؟ " من اين سينما رو دوست داشتم و من هنرپيشه نيستم .. اما اون گفته :" تو هنرپيشه نيستی . اما می تونی باشی "
من گفتم : " بهم پيوستن اين دو نميتونه سخت باشه ، تير اندازی کردن و رها شدن گلوله " .
من به مکزيکو رفتم و در مدت 25 روز شاهد فيلم برداری بودم. من سوخته بودم .  من فقط عاشق سنگدلی اين نقش بودم . من ميدنستم که اين روند کند پيش نميره.
و ديگر بازيگران هم خوب بودند Antonio Banderas, Johnny Depp, Willem Dafoe, Mickey Rourke ...

 بعد ديدن فيلم بر روی پرده سينما .. آيا راه رفتن برای در اولين روزها  تو باعث ارعاب نميشد ؟

اين يک ارعاب کوچيک بود ... ميدونيد چيه ؟ .. اين هيچ وقت پايان يک تصوير نيست ...  بجز اين چيزهايی ديگه ای هم هست که بايد منتظرش بمونيد .....